در روزگاران قدیم وضعیت معیشتی مردم خوب نبود و کار کاسبی پزشکی هم بستگی به مراجعه مردم غنی داشت ، تا روزی آنها تامین گردد.روزی مرد کشاورزی که وضعیت خوبی داشت ،هنگام درو محصول کشاورزی اش، پر کاهی در چشمش اوفتاد و برای درمان نزد پزشک محل رفت .در این میان که پزشک منتظر فرصت بود پر کاه را از چشم خارج نکرد و فقط پانسمانش کرد و این روال مدتها طول کشید و مرد کشاورز هر وقت میومد پیش پزشک مبلغی را پرداخت میکرد ولی فقط پانسمان چشمش عوض میشد و در مان قطعی نمیشد .؟؟ روز پزشک کارواجبی پیش اومد و مجبور شد محل کارش را ترک کند و سفارش کرد اگر کسی اومد منتظر باشد تا برگردد. بعد از مدت کوتاهی کشاورز برای درمان به محل کار پزشک مراجعه و اظهار ناراحتی نمودند و منشی که در ناراحتی کشاورز و مراجعه های مکرر وی مشکوک شده بود نگاهی به چشم ایشان کرد و دید پر کاهی در چشمش اوفتاده و یواش با یک وسیله مانند مو چین آن را از چشم وی خارج و بعد از پانسمان او را راهی منزلش نمود. هنگام مراجعه پزشک به محل کارش و سئوال از منشی متوجه شد که مرد کشاورز اومده و منشی پر کاه را از چشمش خارج کرده و دیگه برای مداوا به آنجا مراجعه نمیکنند و منبع درآمدش از دستش رفته،بسیار برآشفت و با عصبانیت هر چه دلش خواست به منشی گفت؟؟
نکته اخلاقی ، زیر پا گذاشتن شرافت انسانی و ترجیح مال دنیا به خدا و آخرت و تعهدات انسانی اش در برابر ثروت اندوزی و اندیشیدن به جمع آوری مال دنیا است
[ سه شنبه 93/11/14 ] [ 10:55 عصر ] [ ناصرمرادی ]
[ نظر ]